تقوا به چه معنایی می باشد؟
تقوا از وقی ؛ وقایه به معنای حفظ کردن می باشد.
میگویند: « رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ »1
این « ق » همان وقی به معنای ؛ خدایا مارا حفظ کن .
انسان باتقوا چه کسی است؟
ما دو نوع استکان داریم ؛ بشکن و نشکن .
آدم با تقوا یعنی مسلمانی که نشکن است ؛ درحقیقت کسی است که حوادث و پول و مقام او را نمی شکند و تغییر نمی دهد.
درجایی که آب ترشح می شود ، خود را کنار می کشیم که خیس نشویم ، درجایی که تیزی و تیغی وجود دارد ، لباسمان را جمع می کنیم تا به لباسمان گیر نکند ، در حقیقت خود را از هرگونه آسیبی حفظ می کنیم .
انسان با تقوا کسی است که وقتی در مورد موضوعی مطمئن نیست ، آن را قطعی بیان نمی کند ، خود را از دروغ گفتن و شایعه ی دروغ حفظ می کند .
فرد باتقوا کسی است که دنبال مال حرام که هیچ، به دنبال مال شبه ناک، هرچند زیاد و راحت الوصول باشد ، نمی رود ، به جایی که نباید نگاه کند ، نگاه نمی کند .
در یک کلام تقوا یعنی آنکه انسان به حالتی برسد که وقتی به گناه رسید ، بتواند خودش را کنترل کند .
تقوا مصونیت است ، نه محدودیت !
بعضی میگویند : تقوا کار هر کسی نیست ، تنها ویژگی عالمان بزرگ است !
شهید مطهری میفرمایند : تقوامصونیت است نه محدودیت.
مثل اینکه شما وقتی کفش می پوشید ، محدودیتی ایجاد نمی شود ، بلکه پایتان از کثیف شدن و شیشه و خار و خاشاک مصون می ماند .
انسان با تقوا به خاطر روحیه ای که در او ایجاد شده ، مصونیتی پیدا کرده که وقتی به خلاف و گناهی می رسد ، به راحتی خودش را کنترل می کند.
به گفتهی قرآن ، یکی از دلایل آمدن همه ی انبیاء الهی ، با تقوا کردن مردم بوده ، به طوری بسیاری از دستورات اسلامی نیز بر پایه ی تقوا استوار می باشد ؛
مثلاً روزه « کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ؛ روزه را بر شما واجب کردیم تا روح تقوا در شما زیاد شود. »2
ترس از خدا، آری یا خیر؟!
از خدا بترسید ! این جمله به چه معنا می باشد ؟خدا ارحم الراحمین است و جایگاهی ندارد که کسی از خداوند بترسد ، درحقیقت وقتی گفته می شود از خدا بترس به این معنا است که از اعمال خود در مقام خداوند ترس و پروا داشته باشید ؛ « و اما من خاف مقام ربه »3
تقوا به این معنا است که انسان در مقابل غریزه ، خودش را نگه دارد وحوادث او را تغییر ندهد.
فرد متّقی کسی است که در هر شرایطی راضی به رضای خدا باشد ، اگر جوانش را از دست داد ، شیون و فغان نکند که چرا چنین شد ؟
برای خدا ؛ چرا ، اما و دلیل نیاورد ، مطیع محض او باشد .
تقوا در گفتار
«فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدیداً »4
انسان با تقوا حرف بی سند نمی زند و گواهی ناحق نمیدهد، آدم با تقوابه کسی سوء ظن ندارد.
انسان با تقوا در سخت ترین شرایط ، حرف حق را رها نمی کند ، به اسم دروغ « مصلحت آمیز» هر چیزی را نمیگوید.
تقوا در سیاست
در مسائل سیاسی قرآن میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ الْمُنافِقین ؛ ای پیامبر ، تقوا داشته باش و پیرو کفار ومنافقین نباش. »5
انسان با تقوا محال است با گروهکهایی رابطه داشته باشد ؛ زیرا از خدا میترسد .
انسان های با تقوا نه به خود و نه به جامعه آسیبی نمی رساند بلکه برعکس بزرگترین جنایت ها از آنِ انسان های بی تقوا رخ داده است .
آنچه در دنیای امروز مطرح است ، کمبود علم نیست ، بلکه کمبود تقوا است .
تقوا در خانواده
« أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَ اتَّقِ اللَّهَ »6
مرد یا زن با تقوا کسی است که در خانه ، خوب همسرداری کند ، ظلم نمی کند و اگر ظلمی را مرتکب شد ،عذرخواهی میکند .
انسان با تقوا حرف بی سند نمی زند و گواهی ناحق نمیدهد، آدم با تقوابه کسی سوء ظن ندارد. انسان با تقوا در سخت ترین شرایط ، حرف حق را رها نمی کند ، به اسم دروغ « مصلحت آمیز» هر چیزی را نمیگوید
تقوادر مسائل اجتماعی
«وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ »7
با ایجاد تقوا ، نصب و عزلها الهی می شود . دیگر به خاطر روابط ، نصب و عزلی اتفاق نمی افتد .
معلم با تقوا دیر سر کلاس نمی رود ، ازدرسش کم نمی گذارد ؛ « وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ ؛ وای بر کم فروشها»8
کارمند اداره اگر با تقوا باشد ، باتلفن اداره کار خصوصی انجام نمی دهد ، با خودکار اداره لیست خریدهای منزل را نمی نویسد ، ساعات کار مردم راصرف کار خصوصی خود نمیکند .
ملاک امتیاز به چه چیزی است؟
اسلام همه ی امتیازات را لغو کرده و می فرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ »9
افراد با سوادتر نیاز به تقوای بیشتری دارند ؛ اگر کاسبی با تقوا نبود ، انگور خوب را رو و انگور بد را زیر می گذارد ، اما اگر آیت الله و دکتر و مهندس بی تقوا شود ؛ « اذا فسد العالِم فسد العالَم »
«من سن سنة سیئه » ؛ کسی که خط انحراف ؛ را تأسیس کند ، « فله وزر من عمل بها » هر جنایتی که هواداران آنها بکنند ، علاوه بر این که بر گردن خودشان است ، بر گردن رهبرانشان نیز می باشد.
راه رسیدن به تقوا
یکی از مهمترین راه ها ، توجه به جهان بینی الهی است ؛
« إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ ؛ خدا در کمین تو است .»10
« یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ »11
شما نگاه میکنید و خدا می داند که این نگاه تقوا دارد یا نه! خداوند خیانتهای چشم و هدفهای قلبی شما را می داند .
در هرلحظه ای که هستید ، برگردید
تقوا داشتن یعنی آنکه سعی کنیم که گناه نکنیم ، واگر مرتکب گناهی شدیم برگردیم ؛ « نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ بهترین بنده، کسی است که در هر انحرافی بر می گردد . »12
نگو توبه شکستم و دیر شده است ، برگرد و توبه کن که خواوند توبه کنندگان را دوست دارد ؛ « إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ »13
عشق یعنی با غم الفت داشتن
سوختن با درد نسبت داشتن
عشق دریک جمله یعنی انتظار
انتظار روز رجـــعت داشتن
عشق یعنی سجده ها با چشمان تر
عشق یعنی سر به در آویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی در جهان رسوا شدن
عشق یعنی مست و بی پروا شدن
عشق یعنی سوختن یا ساختــن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی در فراقش سوختن
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی با پرستو پر زدن
عشق یعنی آب بر آذر زدن
عشق یعنی سوز نی آه شبان
عشق یعنی رسم و دل برهم زدن
عشق یعنی یک تیمم یک نماز
عشق یعنی عالمی راز و نیاز
عشق یعنی چون محمد پا به راه
عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه
عشق یعنی بیستون کندن به دست
عشق یعنی زاهد اما بت پرست
عشق یعنی درد ومحنت دردرون
عشق یعنی یک تبلور یک سرود
عشق یعنی یک سلام و یک درود
عشق یعنی جام لبریز از شراب
عشق یعنی تشنگی یعنی سراب
عشق یعنی حسرت شبهای گرم
عشق یعنی تا ابد بی سرنوشت
عشق یعنی آخــرخط بهـشــت
عشق یعنی گم شدن در لحظه ها
عشق یعنی آبـی بی انتـــها
عشق یعنی زرد تنها و غریب
عشق یعنی سرخی ظاهر فریب
عشق یعنی تکیه بر بازوی باد